شدم مدل دریا
یه لحظه اینقدر جوش و خوروش دارم، عصبی می شم و خودم و مثل یه موج سنگین می کوبونم به این ور و اون ور، یه لحظه هم آرووم می شم مثل زمانی که دست نسیم آروم با آب بازی می کنه و باعث می شه یه موج خیلی آروم با یه صدای دلچسب بیاد و از روی ماسه ها رد بشه .
مثال تور ماهی ها، تار دلم ز هم گسسته
می خوام بگیرم، دامنت با این دو دست پینه بسته
دلم میون سینه ام به خون نشسته
مثال قایقای پیر در هم شکسته
دل ز دستم گله داره، من ز دست دل شکایت
نتونم پیش یارم غم دل کنم حکایت
درباره این سایت